بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امیرالمومنین ع
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی. ان شب قدر که این تازه براتم دادند
ابتدا سالروز ضربت خوردن امیرالمومنین علی ع را تسلیت عرض می کنم و در این مطلب درباره مقداری از فضائل ان امام بی همتا مطالبی را برای شما می گویم:
شجاعت:
شجاعت علي(ع)از عجايب روزگاربوده است.شخصيتي كه ذره ايترس دروجودش نبود واز سن20سالگي وارد معركة جنگهاشد وتاسن63 سالگي پيوسته درمبارزه با دشمنان دين بود.اگرچه او دردهها جنگشركت كرد امّا هيچكدام براي هواي نفس وقدرت نمائي وغيرهنبود.همه براي استقامت اسلام وياري پيامبر وبخاك انداختن كفارومشركين ومنافقين انجام شد.
گويند:ضربات علي(ع)بكربود.يعني با همان ضربة اول دشمن كشته ميشد ونياز به ضربة دوم نبود.وقتي علي(ع)بشهادت رسيد،معاويه گفت:
قل للارنب ترع حيثماسلكتوللظبياءبلاخوف ولاحذيريعني:به آهوان وخرگوشهابگو كه هركجا مي خواهند بدون هراس بروندوبچرند.(زيرا شير بيشة شجاعت كشته شده است)
ابن ابي الحديد مي نويسد:پادشاهان فرنگ وروم صورت علي(ع) رادرعبادتخانه هاي خود كشيده وشمشير خودرا بنام او اسم ميگذاشتند.پادشاهان ديلم صورت حضرت رابرشمشيرهاي خود ميكشيدند وبرشمشيرهاي آلب ارسلان وملكشاه سلجوقي،صورت آنحضرت منقش بود.
عمر دربارة علي(ع) مي گويد:اگرشمشيرعلي(ع) نبود،اسلام استقامتنمي گرفت.
علي(ع)فرمود:اگرهمة عرب براي جنگ بامن بيايند،من پشت نخواهمكرد.(علی از کعبه تامحراب ص73)
زهد وبي اعتنائي به دنيا:
او نمونة يك انسان زاهد وپرهيزكاربود.لباس خودرا آنقدر وصله زد كهديگر از وصله كننده خجالت مي كشيد.نان جو غذاي امام،آنقدر خشكوسفت بود كه گاهي ناچار مي شد آنرا با سر زانوي خود،خوردكند!اومي فرمود:كه شكم خودرا مقبرة حيوانات نكنيد!
درنامه به فرماندار مصر مي نويسد:اگر مي خواستم كه غذاي خودراعسل تصفيه شده ومغز گندم ولباسم را ابريشم قرار دهم ميتوانستم!ولي هيهات كه هوا وهوس برمن غلبه كند شايد كه درحجازويمامه كسي باشد كه نان نداشته باشد،آنوقت من باشكم سير بخوابم؟([1])
علي(ع)درمسجد معتكف بود كه عربي كه امام را نمي شناخت،واردمسجد شد.درهنگام افطار خدمت حضرت آمد .امام از كيسة غذايخود مقداري نان جو به اوداد.او نانهارا نخوردبلكه آنهارا به گوشة عمامهبست وبراي صرف غدا از مسجد خارج شد.دركوچه ها به خانةحسنين(ع)رسيد ومهمان آنان گرديد.اوبعد از خوردن غذا،بهحسنين(ع)گفت:درمسجد كسي را ديدم كه غذاي نامناسبي داشت.اجازه بدهيد ازاين غذا مقداري براي اوببرم؟حسنين(ع)به گريه افتادند وفرمودند:اوپدرما اميرمؤمنان است كه بادنيا ونفسش مبارزه مي كند.([2])
يكروز ديدند كه امام ،شمشير خودرا مي فروشد ومي فرمايد:بخدا اگرپول يك شلوار را داشتم،اين شمشير را كه با آن غم واندوه از صورتپيامبر برطرف مي نمودم،را نمي فروختم!
عبادت:
اميرمؤمنان شبي هزار ركعت نماز مي خواند واز كثرت سجده،پيشانيشپينه مي بست.هفتادبار از خوف خدا،غش كرد وبيهوش شد.درهنگامنماز،تير را از پايش درآوردند،متوجه نشد.درموقع نماز رنگ برنگ ميشد ودچار ترس ولرز مي گرديد.
امام سجاد(ع)فرمود:مَنْ يَقدِر عَلي' عبادة علي؟چه كسي مي تواند مثلعلي عبادت كند؟([3])
او «تاج البَكّائين» يعني «تاج بسيارگريه كنندگانِ براي خدا»بود.
شاعر مي گويد:
هوالبكّاءفي المحراب ليلاًهوالضحاك اذا اشتد الضرابيعني:علي در شب درمحراب،بسيار مي گريد.علي در روز،درهنگامجنگ،بسيار مي خندد.
در يكي از شبهاي سخت جنگ صفين،درحاليكه تير از هر طرف ميباريد،امام مشغول خواند نماز نافله بود.
او مي فرمود:خدايا تورا بخاطر طمع به بهشت ويا ترس از جهنم عبادتنمي كنم!بلكه توراچون شايستة عبادت مي دانم،عبادت مي نمايم. ([4])
علم وحكمت:
چون علم او از پيامبر گرفته شده است،او بعد از نبي،عالمترين افرادبود.پيامبر درهنگام رحلت اورا طلبيد وهزارباب از علم به ياد داد كه ازهربابي هزار باب ديگر باز مي شود.وهركه مي خواهد به شهر علمپيامبر،قدم نهد بايد از طريق علم علي(ع)باشد!
ابن ابي الحديد مي نويسد:علي(ع)مؤسس همة علوم اسلامي است.اومؤسس علم تفسير،صرف ونحو،فقه وغيره است.
معاويه بعد از شهادت امام گفت:با كشته شدن علي(ع)،علم وفقه هم ازدنيا رفت.
عمر هفتادبار گفت:اگر علي نبود،عمر هلاك مي شد!
پيامبر درباب اوفرمود:از ده جزء علم كه خدا آفريده است،نُه جزء بهعلي داده شده ويك جزء به باقي مردم!وبخدا سوگند!كه علي درآن يكجزء هم شريك است! ([5])
وفرمود:اي علي!تو وارث علم مَني!وتوئي بيان كنندة اختلافات وحلالمشكلاتي وحل مشكلات امّت به غير تو انجام نمي شود.(همان)
وخودفرمود:اگر بخواهم آن قدر در تفسير«بسم اللّه الرحمن الرحيم»ميگويم كه اگر ازآان كتابي تشكيل دهيد،بار هفتاد شتر مي شود.وفرمود:ازفتنه ها از من بپرسيد وبدانيد كه من خبر دارم در كجاي زمين چه فتنه ايواقع مي شود وچه كسي در كجاي زمين كشته مي شود ومي ميرد!ازراههاي آسمان از من سؤال كنيد كه حقيقتاً من به راههاي آسمان از زمينآشناترم!(همان)
درجلسه با حضور سخنرانان عرب،وقني همه از اينكه بتواند يكسخنراني بزبان عربي بكنند كه درآن نقطه ويا الف نباشد،علي(ع)فوراًدوخطبه خواندند كه دريكي نقطه نبود ودر ديگري الف !
قسمتي از خطبة بدون الف:«حمدتُ مَنْ عظُمَت مِنتُه وسبقت نعمتهوسبقت رحمته غضبه وتمت الكلمة ونفذت المشيةّ وبلغتقضيته،حمدته حمدمقرٍ بربوبيتّه ،متخضّع لعبوديّته،متنصلٌ منخطيئته،متفرد بتوحيده...»يعني:حمدمي كنم خدائي را كه نعمتش بزرگوآنرا بربندگان تمام داده است ورحمتش برغضبش مقدم استومنطقش كامل است.خواستش نافذ وفرمانش كامل.اورا سپاس ميگويم،سپاس كسيكه به خدايي او اقرار دارد ودربندگيش بخاك مي افتدواز گناهان فاصله مي گيرد ودرشناخت يكتائي خدا بي نظير است...*
قسمتي از خطبة بدون نقطه:«الحمدللّه المحمود،المالك الودود،مصدركل مولود ومآل كل مطرود.ساطع المهاد وموطد الاطواد ومرسل الامطارومسهل الاوطار،عالم الاسرار ومدركها ومدمر الاملاك ومهلكها ومكورالدهور ومكررها...»يعني:سپاس خداوندي كه سلطاني ستوده شدهومالكي مهربان است.خدائي كه هرنوزادي را او شكل وشمايل ميبخشد وهرطردشده اي را او پناه مي دهد.پستي هاي زمين را هموارساخته،كوههاي عظيم را اوثابت نموده،بارانها را او مي فرستد ونيازهايخلق را او برمي اورد.عالم اسرار ودرك كنندة رازهاست.ويران كنندةملكها وهلاك كنندة آنهاست.چرخ زمان را او تكرا مي كند و..[6].
از ابن عباس آن مفسر بزرگ قرآن، پرسيدند:علم تو درمقايسه با علمعلي(ع)چقدراست؟گفت:مانند قطره اي درمقابل دريا!
سخاوت وبخشش:
او بعد از پيامبر،بخشنده ترين افراد بود.شبها كيسه هاي غذا بر دوشبطور ناشناس،به درخانة فقراء ونيازمندان مي رفتوبه آنان كمك ميكرد.
درحال ركوع،به فقير انگشترش را بخشيد كه درشأنش آيه نازلشد:سرپرست شما،خدا ورسول هستند وهمچنين سرپرست شما آنانهستند كه به خدا ايمان آورده ونماز برپا مي دارند ودرحال ركوع ،صدقهمي دهند.مائده55
شخصي به پيامبر مراجعه كرد وگفت:من غريبم ونياز به غذا وجادارم.علي(ع)اورا به خانة خودبرد.چون غذا به اندازة كافينبود،درهنگام انداختن سفره،علي(ع)چراغ را خاموش كرد ولب ودندانخودرا به حركت درمي آورد تا مهمان خيال كندكه او مشغول خوردناست.روز بعد پيامبر از اين ايثار ومهمان نوازي علي(ع)خبرداد.
در وسط جنگ،يكنفر از دشمنان گفت:اي علي !شمشيرخودرا به منمي دهي؟حضرت هم شمشيرش را به او بخشيد!
عدالت خواهي:
همانگونه كه پيامبر فرمود:علي با حق است وحق هم با علي!
حق وعدالت هميشه با علي بودند.اوخودفرمود:اگر دنيا را با آنچه درآنست بمن دهند تا دانه اي از دهان مورچه اي به ظلم بستانم،قبولنخواهم كرد.وفرمود:بخدا!اگر شب تا به صبح بر روي خارهاي تيزوبُرندة سعدان بيدارباشم ودرحاليكه دست وپايم درغل وزنجيراست،مرا ازاين سو به آن سو بكشند،برايم بهتر است تا اينكه در روزقيامت،خدا ورسول را درحالي ملاقات كنم كه به عده اي ستم كردهومال كسي را غصب كرده باشم! (علی از کعبه تامحراب ص67)
وعدالت علي(ع)بود كه عده اي بخاطرتحمل نكردن اين عدل،از او جدا شدند وبه آغوش ديگران پناه بردند.
نجاشي شاعر علي(ع) درماه رمضان دروقت روزه،شرابخورد.حضرت تصميم داشت كه حدّ الهي را براو جاري كند.قبيلة اوجمع شدند واز امام درخواست كردند براي حفظ آبروي آنان،نجاشي راببخشد.وچون امام نپذيرفتند،اورا تهديد به ترك حمايت كردند.امّااميرمؤمنان (ع)حدّ الهي را براوجاري فرمودند.نجاشي هم عزم سفركردوبه بارگاه معاويه پناهنده شد.وقتي معاويه درحضور نجاشي از اماممذمّت نمود.نجاشي صدازد:اگر من از علي فرار كردم وبتوپناهنده شدمنه بخاطر ظلم علي است!بلكه من از عدالت علي فرار كردم!
دختر علي(ع)به عروسي دعوت شده بود.او از خزانه دار،گردنبندي رابه رسم عاريه ضمانتدار،گرفت وزينتِ خودكرد.امام چون چشمش بهگردنبند افتاد وماجرا را فهميد،خزانه دار را خواست واورا توبيخ كردوفرمود:اگر عاريه ضمانتدار نبود،دستهايت را به جرم خيانت قطع مينمودم!
زني بنام سوده كه امام اورا مي شناخت،خدمت امام آمد واز مظالمفرماندار شهرشان مطالبي را گفت.ناگاه امام به گريه افتادوفرمود:خدايا!توخود مي داني كه اين فرمانداران را نفرستاده ام كه بهمردم ظلم نمايند!سپس بر روي كاغذي از پوست،حكم عزل آن شخصرا نوشت وبه دست سوده داد تا به او بدهد!
علي(ع)درهنگام ورود به شهري فرمود:من با همين لباسهاي كهنه وباهمين اسب سواري وارد شهر شما شدم.اگر با چيزي بيش از اين،از شهرشما بيرون رفتم،بدانيد كه دراموال خيانت كرده ام!(همان)
علی از کعبه تا محراب ص68[1]
علی از کعبه تامحراب ص72[2]
علی از کعبه تامحراب ص61[3]
علی از کعبه تامحراب ص62[4]
علی از کعبه تامحراب ص64[5]
علی از کعبه تامحراب ص136)[6]
وبلاگ حجه الاسلام محمد تقی صرفی پور...
ما را در سایت وبلاگ حجه الاسلام محمد تقی صرفی پور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sarfipoor1394a بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 14:01