بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت موسی بن جعفر علیه السلام
مسجد ایه الله میبدی
3/2/96
درسهای بسیار مهم از زندگی مبارک امام موسی کاظم ع
عبادت امام كاظم(ع)
يكي از اصحاب روايت ميكند كه:
امام كاظم(ع) داخل مسجد پيامبر شد وبه سجده رفت واز اول شبپيوسته ميفرمود:«عظُم الذنب مِن عبدِك فَلْيَحسُن العفو مِنعندك»يعني گناه بندهات بزرگ ولي بخشش تو زيباتراست. واين ذكررا مكرر تا صبح ميفرمود.
ما می بینیم که هرکسی عاقل بوده اهل عبادت بوده و در پیشگاه الهی خیلی عبادت و تضرع می کردند که در راس عبادت کنندگان یکی رسول خداست که شب خواب راحت نداشت.بعد امیرالمومنین است که شبی هزار رکعت نماز میخواند.بعد سایر امامان . امام زمان عج در حال حاضر بزرگترین عبادت کننده خداوند متعال هستند.
امام موسی بن جعفر است که تا زمان شهادت، شبانه روز به عبادت خداوند سبحان مشغول بودند.
ایمان عاریه ای
وقتی «عیسی شلقان » از حضرت سوالی پرسید، چنان جوابی گرفت که در جایش میخکوب شد. خودش می گوید: «روزی در جایی نشسته بودم، امام کاظم علیه السلام را [که در آن وقت کودک بود]دیدم و از کنار من عبور کرد، به او گفتم: ای پسر! می بینی پدرت [امام صادق علیه السلام ] چه می کند؟ نخست به ما دستور می دهد «ابو الخطاب » (محمد بن مقلاس اسدی کوفی) را دوست بداریم، سپس دستور می دهد او را لعن کنیم. فرمود: «خداوند بعضی از انسان ها را برای ایمان آفرید که ایمانشان دائمی است، بعضی دیگر را برای کفر دائمی آفرید. در این میان نیز به برخی ایمان عاریه ای داد که آنان را «معارین » (عاریه داده شدگان) می گویند و هر گاه خدا بخواهد، ایمان را از آن ها بگیرد. «ابو الخطاب » از این گونه است و ایمان عاریه ای به او داده بودند [در آن زمان که ایمان داشت، امام صادق علیه السلام فرمود: او را دوست بدارید و اکنون که مذهب باطلی اختراع کرده، امام فرمود، او را لعنت کنید]، من به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و آنچه را که به فرزندش گفته بودم و او جواب داده بود، به عرض حضرت رساندم. امام فرمود: «این پسر (یا این کلام پسرم) از جوشش نبوت است » . (8)
((محمد بن ابی زینب مقلاس (مقلاس) اسدی کوفی که مورد لعن امام صادق ع قرار گرفت
نام او محمد بن ابی زینب مقلاس (مقلاس) اسدی کوفی است که مدتی از معروفترین اصحاب امام صادق و مرجع شیعیان کوفه بود. مسائل شیعیان را نزد امام صادق (ع) می برد و جواب می آورد. اما پس از مدتی دعاوی غلو آمیزی کرد. امام را خدا و خودش را پیام آور او میدانست. حضرت صادق او را لعنت کردند و نامه ها به اطراف نوشته و از او اظهار تبری و دوری کردند. سپس ابوالخطاب، ادعای خدائی کرد. بعضی از احکام حرام را بر دوستانش مباح کرد، تا جایی که هر کدام از یارانش که تکلیفی را برای خود، سنگین می دیدند، نزد او می آمدند و تقاضای تخفیف و سبکی آن تکلیف را می کردند، او هم اجازه میداد که آن واجب را ترک کنند و ملاکش این بود که «هر که رسول و نبی و امام را شناخت، می تواند هر چه خواهد بکند».
آورده اند که هفتاد نفر از یاران ابوالخطاب در مسجد کوفه پای ستون ها به تبلیغ مشغول بودند، والی شهر که آن زمان (عیسی بن موسی عباسی) بود، قصد کرد تا آنها را بگیرد. آنها به تصور اینکه سلاح دشمن در آنها اثری نمی کند، با چوب و نی، بیرون آمدند، ولی وقتی که گرفتار امیر کوفه شدند، تا آخرین نفر که از جمله خود ابوالخطاب هم در میان آنها بود، کشته شد. این قضیه در سال 138 قمری اتفاق افتاد. از امام صادق روایت است که فرمودند: «بر آنها متأسف نشوید. لعنت خدا بر کسی که آنها را لعنت نکند.» پیروان ابوالخطاب را «خطابیه» می گویند. آنان به حلول و تناسخ و اباحه، گرایش داشتند و بهشت و دوزخ را در همین جهان میدانستند. این گروه، بعدها در فرقه اسماعیلیه، حل شدند. روایات غلو آمیزی هم در تجلیل از ابوالخطاب هست که حاکی از ساخته و پرداخته های پیروان اوست. همچنین روایاتی در موثق بودن او هم هست که آن هم، مربوط به اوایل حال او و دوران استقامت اولیه اش، است
. يكي از خطرناكترين افراد مورد لعن امام باقر ع و امام صادق ع ، مغيرهًْ بن سعيد بود. وي نخست خود را نائب امام باقر(ع) معرفي كرد و سپس امام را به حد خدايي رساند و خود را پيامبر و امام از طرف او به مردم معرفي نمود.(37) وي در اين راه از سحر و شعبده و نيرنگ استفاده ميكرد. يكي از بزرگترين جناياتي كه مغيرهًْ بن سعيد مرتكب شد، حديث سازي است. وي در آغاز كه هنوز چهره ي كريه وي براي اصحاب امام باقر(ع) ناشناخته بود، به كمك اصحاب خود، كتابهاي حديثي اصحاب امام باقر(ع) را به بهانه ي استنساخ و رونوشت برداري از آنها ميگرفت و احاديث غلو آميز را با اسناد صحيحي كه در آن كتب وجود داشت، وارد آن كتابها ميكرد و سپس نسخههاي استنساخ شده را در ميان شيعيان رواج ميداد و بدين وسيله احاديث غلوآميز در ميان شيعيان منتشر ميگشت و مردم با توجه به سلسله سندهاي معتبر در آن احاديث، آنها را معتبر دانسته، به انتشار بيشترآنها ميپرداختند. امام صادق(ع) بارها اين خطر را به اصحاب خود گوشزد ميكرد و افزون بر لعنت فرستادن به مغيره، از اصحاب مي خواست احاديث ائمه(ع) بر قرآن و روايات قطعي عرضه كنند و آنچه مخالف قرآن و سنت قطعي است، رد كنند و بدانند از جعليات مغيره و اصحابش ميباشد.(38)
37. عبداللّه فياض، تاريخ الاماميهًْ، ص112. به نقل از: نعمت اللّه صفري فروشاني، غاليان، ص94.
38. همان.
چه کسی مسول گناه انسان است؟
2- ابو حنیفه می گوید: به خانه ی امام صادق علیه السلام رفتم. در دالان خانه کودکی که موسی بن جعفر بود را دیدم... پرسیدم: بشر که گناه می کند. گناه او را چه کسی انجام می دهد، فرمود: آن که گناه می کند از سه حال بیرون نیست. یا خود گناه می کند، یا خدا، یا هر دو. اگر بگوییم خدا گناه می کند، او با انصاف تر و عادل تر از آن است که خود گناه کند و بنده اش را مجازات کند، اگر هر دو گناه کنند، خدا با بنده اش در گناه شریک است و شریکی که از بنده قوی تر است، مجازات قوی به خاطر گناه مقدمتر از مجازات ضعیف است. و اگر بنده گناه می کند. بنابراین رواست که امر و نهی خداوند متوجه بنده شود و کیفر و پاداش نیز به او تعلق بگیرد و بهشت و دوزخ نصیب او شود. ابو حنیفه چنان مرعوب این استدلال شد که گفت: «ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم » (9) آنها فرزندانی هستند که بعضی از بعض دیگر (در پاکی و کمال) گرفته شده اند و خداوند شنوا و داناست
اری هرکسی مسئول اعمال خودش است.ان کسی که خدا را مسول مشکلات خودش میدونه در اشتباه است.مسئول مشکلات بشر و مصیبتهای بشر خودش است. همانطور که در سوره شوری ایه 30 فرمود ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم
تصمیم گیری های نادرست. خلاف مشورت عمل کردن.خلاف نظر بزرگترها عمل کردن.تبعیت از هوای نفس .جهل و نادانی . پیروی از رسم و رسومات باطل اینها باعث مشکل است.خداوند که جز خیر و خوبی ازش چیز دیگری صادر نمیشه
کنترل خشم
کاظم یعنی کسی که خشم خود را کنترل می کند.این یک فضیلت بزرگ است که انسان بر عصبانیت خودش مدیریت کند.خدا ازین ادم راضی است و در قیامت بر او غضب نمی کند.اهل بیت این چنین بودند . همه کاظم بودند.
از على عليهالسلام پرسيدند: قويترين و داناترين شخص كيست؟ فرمود: هر كه حليم تر است . پرسيدند: حليمترين مردم كيست: حليمترين مردم كيست؟ فرمود: آنكه هر گر به غضب نيايد .(2)
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: آنكه در فرو بردن خشم از ديگران بيشتر است از همه كس دورانديش تر است
امام ششم عليهالسلام فرمود: كسيكه نتواند غضب و خشمش را كنترل كند مالك عقلش نمىتواند باشد
در زندگی انسان هزاران بار پیش می اید که ادم بخاطر حرفی یا کاری ناراحت میشود.در این موقع باید کنترل بر نفسش داشته باشد چون اگر کنترل نکند یه کاری می کند یا حرفی می زند که بعد پشیمان می شود.
راه ندادن کسی که شیعه ای را تحقیر کرد
علی بن یقطین از شیعیان وقتی ابراهیم را تحقیر کرد امام کاظم او را راه نداد تا زمانی که به کوفه رفت و از ابراهیم حلالیت گرفت.
کسی که امام است باید معجزه داشته باشد
برادر امام کاظم ع بنام عبدالله ادعای امامت داشت. روزی وارد خانه امام کاظم ع شد.امام وارد تنور اتش شدند از داخل اتش سوالات مردم را جواب می دادند.بعد بیرون امدند و به عبدالله گفتند اگر گمان می کنی امام هستی وارد تنور بش.!عبدالله از خانه حضرت بیرون رفت.
امام فرمود عبدالله یرید ان لایعبدالله.
اری هر کسی ادعایی دارد باید بتواند ان را ثابت کند.منصور علاج ادعا کرد وکیل امام زمان است .اما عالم اهل قم به او گفت اگر موهای مرا سیاه کردی قبولت می کنی. منصور بلند شد بیرون رفت.
امام رضاعلیه السلام: زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ؛
زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعلیه السلام، مانند زیارت قبر حسینعلیه السلام است
روضة امام موسي' كاظم(ع)
شهادت امام موسي' كاظم(ع)
در ايّامي كه امام در زندان هارون الرشيد بود،مراقبين زندان بههارون گزارش دادندكهبسيارمي شنويم كه موسي بن جعفر (ع)در دعاي خود مي گويد:بارخدايا!تومي داني كه من جايخلوتي را براي عبادت،از تو خواسته بودم وتو چنين مكانيبرايم آماده كردي!پس سپاس از آن توست كه حاجت مرابرآوردي.
مدتي كه امام نزد فضل بن يحيي' زنداني بود،شب وروز مشغولعبادت بود.تمام شب را بنماز وتلاوت قرآن ودعا وراز ونياز باخدا مي گذراند.بيشتر روزها روزه بود وروي خودرا ازمحراب عبادت بطرف ديگري نمي كرد.
بعد از مدتي ،سندي بن شاهك، زندانبان امام شد!او زهريباغذاي امام مخلوط كرد كه وقتي حضرت از آن غذا خوردند،مريض شدند وپس از سه روز بشهادت رسيدند.«1»
يكي از خدّام امام نقل مي كند كه:وقتي حضرت را از مدينه بهبغداد مي بردند،امام به فرزندشان رضا(ع)فرمودند:تا زمانيكهمن زنده اموخبرشهادتم بتو نرسيده است،هرشب بردر خانهبخواب!راوي مي گويد:تا چهارسال،هرشب امام رضا(ع)بعداز عشاء مي آمد وتا بصبح در دهليز خانه بسر مي برد وصبحبداخل خانه بر مي گشتند.
شبي بستر امام را انداختيم ولي امام رضا(ع)نيامد!اهل وعيالامام دچار اضطراب شدند وماهم از نيامدن ايشان ناراحتبوديم.وقتي صبح شد،امامرضا(ع) داخل خانه شد ونزد امّاحمد كه بانوي خانه بود،رفت وفرمود:آن امانتهايي را كه پدرمبشما سپرد،را بياور وبمن بده!امّ احمد با شنيدن اينمطلب،شروع بنوحه وزاري نمود.امام اورا تسلّي داد وازبيقراري منع نمود.وفرمود:اين راز را فاش نكن تا خبرشهادتپدرم،به والي مدينه برسد.
بعد از چند روز خبرشهادت موسي بن جعفر(ع)به مدينهرسيد وخبرآن مطابق همان شبي بود كه امام رضا(ع)در منزلنبودند وبه بغداد رفته بودند تا پدربزرگوارشانرا غسل وكفننمايند.بعد از آن ،امام رضا(ع)دستور دادند تا براي امامكاظم(ع)عزاداري نمايند.«1»
******
وقتي امام كاظم بشهادت رسيد،جنازه امام را چهارغلام برسردست گرفته بودند وصدامي زدند:اي مردم!هركه مي خواهدموسي بن جعفر(ع)را ببيند،بيايد!
باشنيدن اين نداء،دربغداد غلغله افتاد.سليمان بن جعفر عمويهارون در كنار شطّ،قصري داشت.وقتي صداي غوغاي مردمرا شنيدواين نداءبگوشش رسيد،از قصر بيرون آمد وعمامهاش را انداخت وگريبان چاك كرد.اوبا پاي برهنه در تشييعحضرت حاضر شد ودستور داد كه در جلو جنازهصدابزنند:هركه مي خواهد به طيّب فرزند طيّب نگاه كند،بيايد وبه بدنمقدّس امام نگاه كند.
همة مردم جمع شدند وصداي شيون وفغان از زمين به آسمانمي رسيد.«2»
نقل شده که شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند.۲
سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم،ص۱۰۴.
وبلاگ حجه الاسلام محمد تقی صرفی پور...
ما را در سایت وبلاگ حجه الاسلام محمد تقی صرفی پور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sarfipoor1394a بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 12:58